هوای اشکامو داری؟..
جمعه, ۳۰ مهر ۱۳۹۵، ۰۱:۲۲ ق.ظ
بچه که بودم
وقت هایی که خیلی دلم گرفته بود و بغض داشت خفه م میکرد،
بعد کلی تلاش برای نریختن اشکام..بعد کلی لرزش لبام و مقاومت کردن ..آخرش اشکام سرازیر میشد و بی صدا گریه میکردم ...عین یه بچه ای که تو این دنیای بزرگ تنهای تنهاست وهیچ پناهی نداره گریه میکردم...
امشب شدم مثل اون وقت ها .. شدم مثل یه بچه ی کوچیکِ بی پناه که مغلوب اشکاش شده و بی صدا أشک میریزه ...
خدایا میشه بگی تهِ این همه مقاومت چیه؟ تا کجا باید برم؟تا کجا؟
۹۵/۰۷/۳۰