گاه باید خندید بر رنجی بی پایان..
دوشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۴، ۰۳:۵۸ ب.ظ
اما همانگاه همان رنج؛انقدر زهر در وجودت میریزد که تنها کار غیرممکن برایت؛ همان خندیدن میشود.
تو فقط میتوانی قوی باشی.محکم باشی.سرپا باشی.
تو محکوم به ایستادنی!محکوم به جنگیدن؛ به روی خودت نیاوردن!
تو پوست کلفت تر از این حرفایی ... تو...تو یکی را داری که همیشه حواسش بهت هست.حتی اگه تو حواست نباشه ...همیشه هست ..همیشه هست ..
۹۴/۰۹/۳۰