°•نیـــلگــــــــون•°

به رنگ آسمـــــان ..

°•نیـــلگــــــــون•°

به رنگ آسمـــــان ..

آخرین مطالب

  • ۱۵ فروردين ۹۶ ، ۱۴:۱۰ 186
  • ۲۷ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۴۵ ارشد
  • ۲۶ اسفند ۹۵ ، ۱۵:۱۶ 95

پربیننده ترین مطالب

  • ۱۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۳۴ هیچ!

محبوب ترین مطالب

  • ۱۵ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۳۴ ......

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

خب این روزها خیلی سخت میتونم بنویسم !

میدونم دلیل ساکت بودن و تو فکر بودن و حوصله ی حرف زدن با کسی نداشتنم برای چیه ! اما نمیدونم چرا نمیتونم بنویسم ..! به هرحال در حال دارم مینویسم و معلوم نیست چی از آب در بیاد !


روزای شلوغ کاریمون گذشت و بعد از دوهفته ی نفسگیر پر از شلوغی سرمون خلوت شده.توقع داشتیم آدم های متوسط به بالا بیان مسافرت.ترجیحا چندتا آدم حسابی دست و دل باز هم بینشون باشه ! اما اکثریت قریب به اتفاق مسافرها، از طبقه ی پایین اجتماع بودن که قدرت خرید هم نداشتند!!صرفا جهت اینکه بچرخند و اینجا یه عکس بندازند اومده بودند..

خلاصه اینکه در هرصورت ما بریز و بپاش داشتیم براشون هرچند خریدار نبودند !!!


بعدشم بلافاصله،قبل اینکه استراحت کنیم و خستگیمون در بره،بخاطر صاحب مغازه ی جدید خیر ندیده ای که تو پست های قبلی ازش گفته بودم، مجبور به تخلیه ی واحد بزرگه و جابجایی شدیم !

خداروشکر تونستیم یه واحد خالی همون اطراف گیر بیاریم و به اونجا منتقل شیم، اما تا قبل اینکه اونجا رو خالی کنیم، تصور میکردم خیلی برامون سخت باشه دل کندن ازونجا،اما نه در این حد !!! 

جدا دل کندن از جایی که همه جوره دوستش داری و با کلی امید و آرزو ساختیش و "مجبور" به ترکش شدی خیلی سخته !

مثل این میمونه که "مثلا"یه بی ام و رو واسه یه سال اجاره کرده باشی،به شرط تمدید!

 بعد شیش ماه صاحبش بیاد بگه ماشین رو بده !! ( تازه تو این مثال سختی های خراب کردن دکور و کندن تابلو و دوباره ساختن و بیرون آوردن جنس ها و....نیست. ..!)بعد تو مجبور شی بری سوار دویست و شیش بشی !چون بی ام های مشابه رو کسانی دیگری که بعد تو اومدن گرفتند و فعلا از بی ام و خبری نیست !!

خب این زوره دیگه ! شاید تو خیلی برنامه ها تو اون بازده ی زمانی ریخته بوده باشی ..

حس خیلی مزخرفی ه ...

 میدونم خداروشکر مساله ی خیلی حادی نیست.....اما بی نهایت دپرسناک و اعصاب خورد کن بود برامون...امیدوارم زودتر روبراه شیم و این جابجایی اجباری یه خیری توش باشه ...


دلم برای دانشگاه و متعلقاتش تنگ نشده ! اصلا ! راستش باورم نمیشد که تموم شده باشه ! دیشب از خودم پرسیدم نکنه واحد دیگه ایم مونده باشه؟! فوری سایت دانشگاه رو باز کردم و یوزر و پسوردم رو زدم؛ اما نتونستم وارد پنلم بشم ! دیگه خیالم راحت شد ..

تو فاز ارشد خوندن هم نیستم فعلا .... ولی دلم یه تغییر تحول میخواد ! حس میکنم اسیر روزمرگی شدم ..

فکر میکنم همیشه ی عمرمون اسیر این روزمرگی خواهیم بود ! اصلا همیشگی هست، اما ممکنه یه مقطع کوتاهی نباشه.. !

خلاصه اینکه ... هیجان مثبت و در اومدن از روزمرگی و اتفاقات خوبم آرزوست ...

.

.

 ...

🔹🔹نیلگون 🔹🔹
۲۵ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر

دلم گرفته امشب ... از همه چی با هم ...

امروز دیدم م و ح جیمی با هم اومدن پیشت ..واسشون خوشحال شدم..

کاش منم ...... میدونی؟ یعنی هیچکس نیست؟ هیچوقت؟؟

میدونی ...یکی از بزرگترین آرزوهامه ! که با "او"...یه روزی همین نزدیکی ها ..... بیام اونجا ....

🔹🔹نیلگون 🔹🔹
۱۷ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر