°•نیـــلگــــــــون•°

به رنگ آسمـــــان ..

°•نیـــلگــــــــون•°

به رنگ آسمـــــان ..

آخرین مطالب

  • ۱۵ فروردين ۹۶ ، ۱۴:۱۰ 186
  • ۲۷ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۴۵ ارشد
  • ۲۶ اسفند ۹۵ ، ۱۵:۱۶ 95

پربیننده ترین مطالب

  • ۱۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۳۴ هیچ!

محبوب ترین مطالب

  • ۱۵ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۳۴ ......

۶ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

بعد از آن روز ها؛ فکر نمیکردم که روزی بیاید که:

با دیدن دوقلوی دختر و پسر؛ بهم نریزم. .....!و حتی به فکر هم نروم..! 


این به آن معنی نیست که شما فراموش شده اید. 

نه.

همین پست گواه صحت "نه"من است..

.

.

خدایا ممنون که خیلی چیزها رو تو ذهن ما آدما، محو و کمرنگ میکنی..

ممنون که بعضی خاطرات رو میفرستی ته ته آرشیو ذهنمون. ..

شکرت..


🔹🔹نیلگون 🔹🔹
۳۰ مهر ۹۴ ، ۰۰:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

خدایا ...نباشم از کسانی که حتی یک لحظه از شکرت غافل میشوند ..

خدایا... نباشم از کسانی که حتی یک لحظه دچار غرور و تکبر میشوند ..

خدایا...نباشم از کسانی که لطف و جودت را فراموش میکنند ..

خدایا...نباشم از کسانی که روزهای سخت را فراموش میکنند ..

مباشم از کسانی که لطف منابع رحمت بیکرانت؛ بر روی این زمین خاکی را فراموش میکنند. .

مباشم از کسانی که رشته ی الفت و عشقش با پروردگار دو عالم و ودیعه هایش قطع میشود ..

خدایا از گمراهان نباشم !

نباشم از کسانی که از امتحانات آسان و سختت رو سیاه بیرون می آیند ..

نباشم از کسانی که قلبشان سیاه میشود ..

نباشم از کسانی که قلبی را به درد میآورند ...


خدایا.. نباشم از کسانی که حتی یک لحظه از یادت غافل میشوند..


خدایا ...معرفت میخواهم ...

عشق میخواهم...عشق به خودت و آفریده هایت ..

عشق به خودت و ودیعه هایت..


🔹🔹نیلگون 🔹🔹
۲۸ مهر ۹۴ ، ۲۳:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

چند هفته ای است که منتظرم.منتظر اتفاقی که نمیدانم می افتد یا نه.

نمیدانم شرایطش جور میشود یا نه.و اصلا اسم من در بین این نود نفر هست یا نه !


امروز صبح که از خواب بیدار شدم،اولین کارم چک کردن سایت جشنواره بود.

مهلت ارسال روزومه ها تمام شده و نتایج را فردا اعلام میکنند.خواندن اطلاعیه شان امیدوارترم کرد.

بعد پیش مامان رفتم.با انرژی سلام و صبح بخیر گفتم و بلافاصله با لوس کردنی که مختص خودم است،گفتم مامان! اگه اسم من در بیاد ، اجازه میدی برم اردوی جشنواره؟

گفت کجا هست؟

گفتم همون جشنواره که قبلا باهم راجبش صحبت کردیم! مشهد!

از بین هفتصد نفر، نود نفر انتخاب میشند برای این اردوی چهار روزه و...!

مادر جان با حالتی که حس کردم گول زدن بچه است گفت:حالا اگه اسمت دراومد..!! باشه! برو!


گفتم آره؟؟ فکر میکنی در نمیاد؟! اگه دراومد؟؟؟؟!!! خودت گفتی ها ...



🔹🔹نیلگون 🔹🔹
۲۲ مهر ۹۴ ، ۰۹:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

هی خواستم از شنبه ی رویایی و هیجانات و اتفاقاتش بنویسم، اما وقت نشد!

همینقدر بنویسم که:خدایا شکرت.

به راستی که آدمی، از یک ساعت بعدش خبر ندارد..



🔹🔹نیلگون 🔹🔹
۲۲ مهر ۹۴ ، ۰۹:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

کاش یک عکاس عاشق بود که پا به پای من جنگل و کوه و دریا را زیر پا می گذاشت و عکس میگرفت..

کاش یک عکاس عاشق بود که در قآب من میرفت.که در قلب او میرفتم ..

کاش یک عکاس عاشق بود تا من آنقدر عکس از خودم داشتم که بتوانم ساعت ها به حالت های مختلف خودم بنگرم و ذوق کنم ازینکه اصلی ترین سوژه ی کسی هستم !

کاش یک عکاس عاشق بود تا در عاشقانه ترین مکان ها باهم لحظه ها را جاودانه میکردیم...


کاش یک عکاس عاشق بود که رسم عاشقی را یادم میداد..که رسم عاشقی را یادش میدادم ..




🔹🔹نیلگون 🔹🔹
۱۶ مهر ۹۴ ، ۰۰:۳۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

*حس میکنم ازینجای زندگیم ببعد,خیلی متفاوته.


-از کجا یعنی؟

بعد از ازدواج؟


*از همین جا.

از همین حسِ بزرگ شدن

و حس کردنِ جای خالیِ کسی که هیچوقت نبوده و نمیدونی که خواهد بود, یا نه ..



🔹🔹نیلگون 🔹🔹
۱۵ مهر ۹۴ ، ۲۲:۴۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر